به راستی درک عظمت زینب کبری علیها السلام بسیار دشوار و مشکل است و گمان نمی رود هر اندازه عقل بشر رشد کند ، بتواند پی به شخصیت او ببرد. این مبالغه نیست بلکه حقیقتی انکارناپذیر است، شما کجا سراغ دارید زنی را چون زینب علیها السلام ، که برادران و جوانان خود را با وضع دلخراشی از دست بدهد و بعد نگاهی معنی دار به بدن مجروح و پاره پاره برادر بیفکند و سرش را به سوی آسمان بلند نماید و بگوید:
اللهم تقبَل منّا هذَا القَلیل مِنَ القُربانِ.
پروردگارا ! این قربانی کوچک را از ما قبول فرما .
به راستی چه نکات ظریفی در بیان این بانوی مجلله وجود دارد که عقل ما از درک لطافت آن عاجز است ، تازه این تعاریفی که ما از زبان زینب کبری علیها السلام می کنیم تعاریفی لفظی و کلامی هستند ، بین قلوب ما با حالات و روحیات زینب فرسنگها فاصله است، حتی تصور آن ذهن را متلاشی و مغز استخوان ما را می سوزاند.
اگر مسلمانان درسی را که حسین (ع) و خواهرش آموختند ، درست درک می کردند و بکار می بستند ، امروز اسلام این قدر غریب نبود و زنجیر اسارت و بردگی ، این گونه به دست و پای مسلمانان بسته نمی شد و حقارت و ذلت از هر طرف به جوامع مسلمین روی نمی آورد و قلدران و زورگویان بی شرمانه بر نوامیس و میراث های فرهنگی و مذهبی ما نمی تاختند . اگر زنان روزگار ما زینب علیها السلام را می شناختند بطرز رقت باری شیفته الگوهای غربی و شرقی نمی شدند و چون آلتی بی اراده ملعبه دست محافل سودجو وشهوت پرست نمی گشتند و به اسم تمدن ، از آنان ابزاری برای شهوت رانی و رواج فحشا نمی ساختند، اگر زینب کبری علیها السلام برای زنان دنیا شناخته شده بود، آنان ، عفاف و پاکدامنی و همه سرمایه های معنوی خود را به دلالان خودفروخته استعمار ارزان نمی فروختند . اگر معیارها و الگوهای ما در زندگی ، مرام امام حسین علیه السلام و خواهرش بود ،امروزه ظالمان و ستمگران این گونه دنیا را میدان تاخت و تاز خود قرار نمی دادند و ذلت و زبونی تا این حد در اعماق جان انسانها نفوذ نمی کرد. افسوس و صد افسوس که شخصیت زینب علیها السلام و حقیقت حرکت پرحماسه اش در هاله ای از ابهام باقی مانده است ونه تنها برای دنیا شناخته شده نیست ، بلکه برای ما نیز که ادعای پیروی از او را داریم ، بعضاً ناشناخته است.
زینب علیها السلام هنوز هم در محافل و مجالس سوگواری ما غریب است ، تنها چهره ای ماتم گرفته و غم زده از او ترسیم می شود و یا فرازهایی از شترسواری او سخن به میان می آید، از همه بدتر آن که این تصور غلط در فرهنگ بعضی از مردم رواج یافته که حتی از انتخاب نام زینب برای فرزندان خود اجتناب می ورزند و معتقدند که هر کس نام او زینب باشد غم و مصیبت روزگار به او روی می آورد و از نشاط زندگی محروم می گردد.
اگر زینب شناسی ما در همین حد باشد، قطعا ظلمی آشکار در حق او روا داشته ایم. البته نقش استعمار را در تحریف شخصیت های اسلامی که زندگی پربارشان تحرک آفرین و آگاهی بخش است نباید نادیده گرفت ، زیرا هر استعمارگر ظالمی برای توسعه قدرت و نفوذ سلطه خویش همه راههای بیداری را بر روی مردم می بندد و آنها را در جهل و بی خبری نگه می دارد تا قوام حکومت او حفظ شود.
جنایتکاران روزگار، سعی وافر نمودند تا حقیقت قیام امام حسین (ع) را مخدوش سازند و مردم را به قمه زدن و شبیه خوانی و آش پختن و غیره مشغول سازند، آنان حتی توانستند صحنه حماسی عاشورا را به یک صحنه جنایی مبدل کنند تا جز تحریک احساسات نتیجه دیگری نداشته باشد. در حالیکه عاشورا یک جریان بسته نیست ، بلکه جریانی طپنده و زنده در طول تاریخ است.
چرا زینب علیها السلام که این همه عظمت دارد ، ناشناخته مانده است؟ قهرمانی که با آنهمه صراحت و قاطعیت خود را معرفی کرد، چه شده است که تنها نام او در گریه و ناله و عجز و شیونهای زنانه خلاصه شده است؟
آری زینب علیها السلام غریب شام و کوفه نیست، بلکه در بین ما غریب است، چهره دل آرای او هنوز در پرده اوهام زندانی است و متأسفانه دلهای ما با گذشت زمان ، با هدف قیام برادرش و ماهیت اسارتش فاصله می گیرد.
برگرفته از کتاب « زینب کبری فریادی بر اعصار » نوشته دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی