• وبلاگ : سلما
  • يادداشت : من به تو محتاجم
  • نظرات : 2 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن , پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش

    بود .پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟مادر گفت:25

    سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي...!!! فقط خواستم بگويم

    تولدت مبارك. پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح

    سراغ مادرش رفت . وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه

    سوخته يافت ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود........